سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ مردم نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، کسی است که به ناحق، پشت مسلمانی را برهنه کند [و بر آن تازیانه زند] و کسی است که به ناحق، کسی را که وی را نزده است، بزند یا آن را که قتلی مرتکب نشده است را بکشد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
عـــشــــقــــولـــانـــه

 دریای عشق

یا قمر بنی هاشم
 

امشب است آن شب که شادى بر در دربای عشق

حلقه مى کوبد که عقل آمد پى دیدار عشق

ساقیا لبریز کن امشب ز مى پیمانه را

تا به مستى پرده بردارم من از اسرار عشق

سینه زنها سینه چاکان سینه سرخان را بگو

دست افشانى کنید آمد سپهسالار عشق

تا که سازد پرچم خودکامگى را سرنگون

زد قدم در ملک عالم میرو پرچمدار عشق

نقطه پرگار هستى گر حسین بن على است

آمد از ره پاسدار نقطه پرگار عشق

تا دهد سرمشق جانبازى به جانبازى ما

آمد ان جانبازى قطعه قطعه پیکار عشق

آنکه با تیغ کجش شد قامت اسلام راست

آمد از ره تا ببوسد سنگر ایثار عشق

تشنه لب رفت و برون شد تشنه و لب تشنه کرد

جان شیرین را نثار مقدم دلدار عشق

بر سر پیمان نشست و با عدو پیمان نبست

داد سر با سرفرازى تا که شد سردار عشق

دست داد و دست از فرزند زهرا بر نداشت

کز مقام و مرتبت شد جعفر طیار عشق

چشم داد و چشم بر خوان ستمکاران ندوخت

تا که شد سیراب از سر چشمه سر شار عشق

میشود مستور زیر ابر تا روز معاد

ماه بیند روى ماهش تا که نگردد خار عشق

از على باید چنین فرزند تا روز مصاف

همچو گل پرپر شود تا که نگردد خار عشق

شیر حق را شرزه شیرى داد حق ، کز هیبتش

روبهان را مى کند در دهر تار و مار عشق

اى بنازم بر چنین ازاد مردى کز شرف

گوى سبقت برده در ایثار با اقرار عشق

آفرین بر همت مردانه اش کز یک نگه

چون على وا مى کند صدها گره از کار عشق

رحمت حق باد بر شیر تو اى ام البنین

این چنین شیرى نمودى هدیه بر دادار عشق

تا که او باب الحوائج هست دست حاجتى

شاعر ژولیده را نبود بر اغیار عشق

=======================================================================

=======================================================================

 
اگر برای دنیا یک نفر هستی بدون برای یک نفر دنیایی هستی
 

دلم گرفته است

دلم گرفته است

به ایوان می روم و انگشتانم را

بر پوست کشیده شب می کشم

چراغهای رابطه تاریکند

چراغهای رابطه تاریکند

کسی مرا به آفتاب

معرفی نخواهد کرد

کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد

پرواز را به خاطر بسپار

پرنده مردنی است

===============================================================================

===============================================================================

 

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

 همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

<**ادامه مطلب...**>

در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید : تو به من گفتی :

از این عشق حذر کن!

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب ، آئینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ،‌ که دلت با دگران است!

تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!

با تو گفتم :‌

"حذر از عشق؟

ندانم!

سفر از پیش تو؟‌

هرگز نتوانم!

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم،

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"

باز گفتم که: " تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!

اشکی ازشاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید،

یادم آید که از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم

نگسستم ، نرمیدم

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

 

===============================================================

===============================================================

 



سید رضا حسینی ::: سه شنبه 87/5/22::: ساعت 12:10 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :1330

>> درباره خودم <<

>>لوگوی وبلاگ من<<
عـــشــــقــــولـــانـــه

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<


www.badboys05.tk


www.irLearn.com